Saturday, August 08, 2009

 

....تجربه هایی از یک جنس

در میان آدم های بی قدرت ، آن هایی که خواب نجات جهان را از طریق به دست گرفتن زمام قدرت و رهاندن آن ( و خودشان) از ترس می بینند ، خودشان را فریب می دهند . نوع بشر از طریق دست به دست شدن قدرت و افتادن قدرت به دست آدم های بی قدرت سابق نجات نخواهد یافت ، زیرا درست در همان روزی که قدرت به دست آن ها می افتد معصومیتشان از بین می رود . درست در همان لحظه آن ها هم به این وحشت می افتند که مبادا قدرت استحکام پیدا نکرده شان از دست برود ، رویاها و نقشه های تحقق نیافته شان نقش برآب شود ، و در نتیجه دستانشان را به خون می آلایند و تخم وحشت می پراکنند ، و سرانجام از این بادی که می کارند همان توفان را می دروند . آن ها نمی توانند از این وحشت بگریزند ، آن ها در وحشت انتقام خواهند زیست ، از وحشت از آن که دوباره به همان گذشته شان پرتاب شوند ، و از کارهایی که خودشان کرده اند به وحشت خواهند افتاد . قدرت ترکیب شده با وحشت منجر به جنون می شود . قدرت آن بی قدرت های سابق سبعانه تر از قدرت آن هایی است که از قدرت ساقط شده اند ، چون اگرچه اینان اکنون زمام حکومت را به دست گرفته اند ، باز همچنان ترس و وحشت در دلشان لانه دارد . کلیما ، ایوان . « آدم ها ی قدرتمند و آدم های بی قدرت» ، خشایار دیهیمی ، 1387

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]