Sunday, February 11, 2007

 

انقلاب شما و انقلاب آن ها

انقلاب من همان خیابان است و مغازه های کتاب فروشی و دست فروش هایش با بوی خوش کتاب و انقلاب شما و آن ها همان خاطرات تان است و فعالیت ها و گفتگوی های تان وبه نظر ما ( هم سن و سال های من ) هیجانات تان . من نه کنشگر انقلابی بودم و نه فرزند انقلاب ، اما انقلاب تان را خوانده و شنیده و دیده ام . ما تا امروز کارمان این بوده که انقلاب شما و آن ها را زیر سوال ببریم چه شما و آن ها با آن شور و هیجان انقلابی تان ( که به خاطرش جان را بر کف می گذاشتید ) نتوانستید آرمان ها و ایدئولوژی تان را محقق سازید ! انقلاب شما و آن ها " مالی شد " تا چندی پیش ما هم حق ورق زدن و نقد آن را نداشتیم چه برسد به خودتان و خودشان که چند سالی است بیشتر به انقلاب و دقیق تر به آن نگاه می کنید . شمایی که متوجه بعضی از کارهای نادرست ناشی از هیجانا ت تان شدید (و خودتان هم خود را نقد می کنید ) و آن هایی که محدوده ی مالکیت شان را کمی گسترش داده اند و تصاویر انقلاب را از گذشته ی کلیشه ای اش خارج کرده و ممنوع التصویرهای سال های پیش را به تصویر می کشند . امروز که انقلاب تان 28 ساله می شود ، شما یک تحلیل دارید و آن ها یک تحلیل ، آن هایی که در انقلاب بودند و امروز طرد شده ی آن اند و خارج از ایران یک تحلیل . عده ای هم که هنوز سوالشان این است که چگونه می توانستیم جلوی انقلاب را بگیریم
نزدیک 30 سال می گذرد، به نظر من برای خارج شدن از کلیشه های تنها نتایج مفید انقلاب کمی دیر شده است . برای ما انقلاب شما همه اش خوب و مفید مثل نوشته های کتاب تاریخ مدرسه نبوده ، در کنار تفاوت ها و نکات مثبتش شباهت هایی هم با حکومت قبلی پیدا کرده . من تا سال پیش همه ی این انتقادات را به شما و آن ها وارد می دانستم ( اگرچه هنوز بعضی شان را قبول دارم ) این که چرا شما خودتان دیر مننقد انقلاب شدید و چرا آن ها سایر انقلابیون را فراموش و حذف کردند . شعرهایشان را پخش کردند اما هیچ چیز از دیگر یاران انقلابی که سهمی از انقلاب نبردند و حتی خیلی چیزها را هم از دست دادند نگفتند !!!!! امسال اما آرزوی دست نیافتنی و خیالی بزرگ را در سر پرورانده ام : "کاش می شد در میان جماعت ها ی مختلف انقلابی حضور پیدا می کردم ، حرف ها و تصمیمات شان را می شنیدم و خودم را جای آن ها می گذاشتم . آیا من هم اگر آن زمان جسم و روح می داشتم کنشگر انقلاب می شدم ؟ صابره گفت:" به احتمال زیاد من چپی می شدم ". من چه ؟ چریک می شدم یا مجاهد یا ...!! " خب می توانی بروی کتابخانه و یک دوره روزنامه های قبل و بعد از انقلاب را بخوانی " صابره این را در جواب آرزوی دست نیافتنی ام گفت . " درست است که تا حدی این مطالعه من را در آن فضا قرار می دهد ، اما ... توانایی حضور در آن فضا ... تجربه ی دیگری است !!!!!!! " . تصمیم ام را می گیرم در یک فرصت مناسب حتما این کار را خواهم کرد ، تخیلم ام را قوی تر می کنم تا با مطالعه ی آن دوره بتوانم شرایط شما و آن ها را درک کنم ، چه با تمام انتقادات ام به شما و آن ها به نظرم می آید ما هم باید خودمان را برای انتقادات آیندگانی که از هیجان شما و انفعال ما می پرسند پاسخگو باشیم

Comments:
همه اش فكر ميكنم واسه اين پستت كامنت گذاشتم و هنوز تاييد نشده
آره؟!
عجب حافظه اي دارم من !1
واقعا يادم نيست
كمكم كن!
 
مرسده عزيز
منظورت رو نفهميدم از كامنتي كه برام گذاشتي
 
salam, weblogeto didam , jaleb bud
movafagh bashi
 
اگر ما دستاوردهاي نسل قبل را زير سوال ببريم نسل بعد از ما هم ما را زير سوال خواهد بد و چنين جامعه همواره در حال خود تخريبي است در حالي كه ما بايد تجربيات نسل قبل را فرابگيريم و راهشان را ادامه دهيم و روش آنها را ترميم كنيم
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]