Monday, November 05, 2007

 

!!! چقدر سخت

نزديک يک ماه است که ننوشته ام . دليل خاصي ندارم جز چند بهانه : سرم شلوغ است . تمرکز ندارم ( اصلا قبول ندارم ) ، حوصله ي نوشتن ندارم ، نه بهانه ي خوبي نيست وقتي نوشتن بهترين لذت است و... نمي دانم در تلفيق چه مي کنم ؟!! در اين مدت چندين مطلب را در حديث هاي نفسم نوشتم و تحليل کردم اما در تلفيق ننوشتم!!! خبر ژورناليستي هم نبود که بگويم " سوخت " ! الان هم هيچ کدام از آن ها را ننوشتم و ترجيح دادم آن چه را مي خوانيد بنويسم . از زماني که به اينجا آمدم بيش از پيش به گفته ها، رفتار و عقايد ديگران توجه مي کنم . تا چندي پيش هم به اين متهم شدم که همه چيز را همچون پديده اي اجتماعي مي نگرنم و مي خواهم در تلفيق بنويسمشان و تحليلشان کنم . من از اين کار لذت مي بردم اگرچه ديگران چندان از اين روش راضي نبودند! چقدر در اين لذت وقفه ايجاد کرده ام!!! از همان اول دوستان و اطرافيانم را به نوشتن دغدغه هايشان و آنچه براي خودم و براي خودشان جالب بود و مسئله اي قابل تامل دعوت کردم اما ننوشتند . با رعايت شرايطي از جانب من ، قول دادند بنويسند اما ننوشتند!!! ديگران چقدر سخت مي نويسند!! گفتند تو از جانب ما بنويس، اسممان را هم . گفتند مي داني چند وقت است چيزي ننوشتيم . گفتند فقط هنگام امتحانات قلم به دست مي گيريم . گفتند ما هنرمنديم( نقاشيم و اهل معماري ) متن ( کلمات ) نمي آفرينيم و افکارمان را در قالبي ديگر ابراز مي کنيم . گفتند حالا در يک فرصت مناسب ( که مي دانم به اين زودي ها دست نمي دهد ) مي نويسيم !!! آن ها ننوشتند و من از خود متعجبم که چرا ننوشتم و باز حديث نفس گفتم !!! تازگي ها چقدر سخت مي نويسم ... و باور کردم ديگران چقدر سخت تر از من مي نويسند


يک نکته را فراموش کردم بنويسم ، مسئله ي من ننوشتن در تلفيق نيست . مسئله ي من به طور کلي عمل ننوشتن است ( يا همان سخت نوشتن )! برخي کسان که از کنار (بعضي) ديده ها ، شنيده ها و حرف هاي خودشان به راحتي عبور مي کنند يا شايد فقط به ذهنشان مي سپارند (نمونه ي کمي از اين کسان نديده ام) . تجربه ي شخصي ، به ذهن بي اعتمادم کرده است چه زمان هميشه مي خواهد ذهن را سبک کند

Comments:
چقدر سخت ميشه تو اين وبلاگ هاي بلاگ اسپات كامنت گذاشت من واقعآ نمي دانم اين بلاگ اسپاتي ها چه اصراري به اين سايت دارند با وجود اين همه سرور هاي وبلاگ فارسي مثل بلاگفا و پرشين بلاگ و غيره. من فكر مي كنم پارسي بلاگ رو هم امتحان كن چون قابليت هاي خوبي داره اما در مورد نوشتن مرسده عزيز! با وجود اين همه مسائل سياسي و اجتماعي و فرهنگي فراوان هيچ بهانه اي براي ننوشتن وجود دارد آن هم براي امثال تو كه واجد سرمايه بزرگي چون جامعه شناسي هستي نمي خواهم انتقاد كنم كه چرا از مسائل شخصي مي نويسي وبلاگ صفحه شخصي توست و در آن هر چه دل تنگت مي خواهد مي نويسي اما همان طور كه خودت گفتي فرق ما با ديگران اين است كه همه پديده ها براي ما وجهي اجتماعي دارد و از اين رو هر اتفاقي در زندگي شخصي ما مي تواند رويكردي جامعه شناسانه بيابد به طور مثال من در وبلاگ درسي ام در مقاله جامعه بزرگ اتومبيل از به سرقت رفتن اتومبيل پدرم نوشتم و اينكه امروزه اتومبيل فرديت و تشخص و هويتي اجتماعي يافته است راستي به وبلاگ درسي من هم سر بزن و اگر دوست داشتي لينك كن ولي باز اگر مي تواني سرور وبلاگت را عوض كني خيلي خوب مي شود چون من واقعآ نيم ساعت تلاش كردم تا صفحه كامنت را باز كنم پس بنويس و بيا با نوشته هاي هم با هم تبادل و چالش كنيم و بر دانش هم هم افزايي كنيم
اين هم وبلاگ درسي من حتمآ سر بزن و نظر بده موفق باشي
http://elyas220.blogfa.com/
 
اصلا نگران نباش تمام نویسندگان و نگارندگان بزرگ دچار این حالت شده اند! یه روز ناگهان متوجه شدند که دیگه نمی تونند بنویسند. اول وحشت کردند بعد افسرده شدند اما کمی بعد تر یهیوووو ترکوندند و بهترین اثرشون رو خلق کردند!
 
بله ! نوشتن ابزار ماست و باید بنویسیم. ما هم منتظر نوشته های شما می مانیم.
 
بله تبریک می گویم که نمی نویسی! اما خوب چه کار می کنی اگر نمی نویسی؟ این مهم است
 
خودم بعد از مدت ها توانستم صفحه کامنت ها را باز کنم ! الياس ضرورت نوشتن براي من که همه ي دوستان و اطرافيانم را به نوشتن تشويق مي کنم بسيار آشکار است تمام شرايطي که گفتي بعضي وقت ها آدم را بيحوصله مي کند . مدتي ترجيح مي دادم در تلفيق ننويسم .
مرتضي چرا تبريک گفتي ؟!!اما اين که چکار مي کنم : مي نويسم نه براي تلفيق. تايپ نمي کنم با قلم روي کاغذ مي نويسم و بعضي وقت ها همانطور که در پست گفتم فکر مي کنم و در ذهن مي نويسم
 
Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]