Sunday, December 30, 2012

 

دستفروشی

شنبه 9 دی ماه 91  ساعت 15:15  ایستگاه مترو قلهکدختر دستفروش پیشم نشست و سریع ساک اجناسش را از دید مأمور مترو پنهان کرد.گفتم باز میگیرنتون؟گفت : اگه بالا بهشون گفته باشن دستفروش بیار بالا، آره.از زنان پلیسی میگفت که ایستگاهها را زیر نظر دارند.از ایستگاه هفت تیر تا بالا دست خانم....هست و از هفت تیر به پایین خانم... . «الان باز وضع کاری ما بهتره اوایل خیلی سخت بود و پلیسای مرد میومدن سراغمون، بعضی از خانم ها شکایت کردند که چرا آقایون به ما دست می زنن و ما رو میگیرن، برای همین الان پلیس زن گذاشتن» . مثل دیگر زنان دستفروش مترو قیافه ای مقبول داشت.میگفت پنج سال است در مترو کار میکند.گفتم : برای ماجرای مالیات بر فروش می گیرنتون؟ گفت : تا به حال چنین چیزی رو ازشون نشنیدم که بگن فروشتون غیرقانونیه و چون مغازه ندارید باید مالیات رو به شکل دیگه ای بدید. شما هم بپرسین اینطوری بهتون نمی گین.میگن قاچاقچی، دستفروش و حامل سلاح سرد مجرم هستن و معمولا می گن ماها قاچقچی هستیم. خوشحال بود از این که مسافرین مترو هوای فروشنده ها رو دارند و ازشون خوب می خرن.« حتی یه بار یکی از مشتریا با خانم....این درگیر شد و همدیگر رو زندند و دادگاه تشکیل شد» . از کارش راضی بود « خدا رو شکر » .اول تو غرفه های مترو کار می کردم.الانم که برای خودم کار می کنم همون درآمد رو دارم « تازه آقا بالا سر هم ندارم ». شکل کارش را دوست داشت اما میگفت استرس کار بالا است بخصوص وقتی جنس ها را بگیرند و پس ندهند
برایم جالب بود ببینم چه می فروشد.در کیسه ی سیاه بزرگش دونات بود.یعنی میشود با فروش این دونات ها ماهی 300000 تومان به طور مشخص درآمد داشت؟ حتما شده بود 

Comments: Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]





<< Home

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

Subscribe to Posts [Atom]